
کتابمقدس مسیحیان
آرمان رشدی
آشنایی با كتابِ مقدس مسیحیان
كتابِ مقدسِ مسیحیان چیست؟ چه نوع كتابی است؟ مطالبش چیست؟ محتوایش چه میباشد؟ چه كسانی آن را نوشتهاند؟ در چه زمانی؟ آیا این كتاب معتبر است یا اینكه مورد تحریف واقع شده است؟ در این مقاله، خواهیم كوشید به این سؤالات پاسخ دهیم.
كتاب آسمانی مسیحیان را «کتابمقدس» مینامند. در زبان یونانی، آن را Biblion مینامند، یعنی «كتاب عالی». در زبانهای غربی نیز از شكلی از این كلمه استفاده میكنند ( The Bible در انگلیسی).
عهدعتیق همان كتابی است كه نزد ایرانیان به تورات معروف است؛ گاه نیز «تورات و زبور و صُحُف انبیا» نامیده میشود. عهدعتیق در واقع مجموعۀ كتب مقدسۀ یهودیان میباشد.
عهدجدید نیز مجموعۀ كتب مقدس مسیحیان است كه پس از ظهور عیسی مسیح نوشته شد.
چرا این بخش از کتابمقدس را عهدعتیق مینامند؟ این عنوانی است كه مسیحیان بر كتب مقدسۀ یهودیان نهادهاند. علت این نامگذاری این است كه این كتابها حاوی پیمان و میثاق كهنی است كه خدا با قوم اسرائیل بست تا ایشان را برای خود قومی مقدس بسازد. وقتی زمان موعود فرا رسید، خدا پیمان و میثاقی نوین منعقد ساخت، اما نه فقط با قوم اسرائیل، بلكه این بار با تمام بشریت. این میثاق نوین را عیسی مسیح برای بشریت به ارمغان آورد. از اینرو، كتابهای مسیحی را عهدجدید مینامند، یعنی میثاق نوین خدا با بشر.
اما چرا مسیحیان كتابهای مقدس یهودیان را جزو كتب مقدس خود بهشمار میآورند؟ علتش این است كه مسیحیت بر پایه عهدعتیق بنا شده است. گهوارۀ مسیحیت دین یهود است. مسیح نیامد تا دینی نو بیاورد. او نیامد تا تورات و كتب انبیای یهود را باطل كند. او آمد تا اصول شریعت موسی و پیشگوییهای انبیا را كه همگی به برقراری حكومت خدا بر جهان اشاره داشتند، جامۀ عمل بپوشاند. عیسای ناصری همان مسیحای موعود و پادشاهِ این حكومت الهی بود. از این روست كه مسیحیان تمامی كتابهای مقدس یهودیان را از جانب خدا میدانند و آنها را معتبر میشمارند.
محتوا و مطالب عهدعتیق بهطور كلی عبارت است از: تاریخ مقدس قوم اسرائیل، احكام و شریعت موسی، وحیهای انبیا، سرودههای روحانی، و حكمت الهی.
عهدعتیق شامل 39 كتاب میباشد كه به ترتیب زیر تقسیمبندی میشود:
تورات: 5 كتابِ نخست عهدعتیق را تورات مینامند. تورات كتابهایی است كه موسی نوشته است. در این 5 كتاب، اصل و نسب قوم یهود از زمان آدم و حوا تا زمان ورود ایشان به سرزمین موعود آمده است. احكام و شریعت موسی نیز در تورات یافت میشود. زمان این رویدادها حدود 400ر3 سال پیش است.
كتابهای تاریخی: 12 كتاب بعدی عهدعتیق، به شرح رویدادهای تاریخی قوم اسرائیل میپردازد. این رویدادها از ورود این قوم به سرزمین موعود تحت رهبری یوشع، جانشین موسی آغاز میشود. سپس شرح داده میشود كه چگونه بنیاسرائیل بهمدت صدها سال بهوسیله مردان یا زنانی اداره میشد كه خدا از میان ایشان بر میگزید؛ این افراد «داور» نامیده میشدند. در این دوره، قوم اسرائیل پادشاهی نداشت و فقط بهوسیلۀ داورانی كه خدا منصوب میفرمود اداره میشد. از حدود 000ر3 سال پیش، خدا بهدنبال اصرار قوم اسرائیل، پادشاهی به ایشان بخشید. نخستین پادشاه بنی اسرائیل شخصی بود بهنام شاؤل. پس از او، داود پیامبر به پادشاهی منصوب شد و پس از او، پسرش، سلیمان، آن نبی معروف، بر تخت سلطنت نشست. اما پادشاهان قوم اسرائیل بعد از سلیمان، اكثراً مردانی فاسد و خطاكار بودند. از اینرو، سرانجام خدا این قوم را مجازات كرد و در حدود 600ر2 سال پیش، ایشان را بهدست پادشاه بابل به اسارت فرستاد. پس از هفتاد سال، طبق پیشگویی ارمیای نبی، این قوم بهدست كورش پارسی آزاد شدند و به سرزمین خود بازگشتند و به مرمت شهر اورشلیم و بازسازی معبد بزرگ سلیمان پرداختند.
5 كتاب بعدی را كتابهای شعری و حكمت مینامند. این كتابها شامل مزامیر داود و سایر مردان خداست كه سرودههای روحانی قوم اسرائیل را تشكیل میدهد. كتاب ایوب جزو كتب حكمت است كه آن نیز در اصل بهصورت شعر نوشته شده است. كتاب امثال، جامعه، و غزل غزلها، منسوب به سلیمان میباشد و حاوی امثال و حكم و اشعار تغزلی است.
سپس 17 كتاب از نوشتههای انبیای یهود قرار دارد. در این كتابها پیامهای هشدار یا تسلی خدا برای مقاطع خاصی از تاریخ بنی اسرائیل ثبت شده است. علاوه بر این، پیشگوییهای متعددی نیز در مورد حكومت خدا و مسیحای موعود در آنها وجود دارد.
زمان نگارش عهدعتیق
بدینسان، نگارش عهدعتیق در حدود 400ر3 سال پیش بهدست موسی آغاز شد و در حدود 400ر2 سال پیش با كتاب ملاكی نبی پایان یافت.
کلیسای کاتولیک علاوه بر ۳۹ کتاب رسمی (کانُنی یا قانونی) عهدعتیق، قائل به ۹ کتاب دیگر نیز میباشند که آنها را کتابهای کانُنی ثانوی مینامند. علت این امر این بوده که این ۹ کتاب، در ترجمۀ یونانی عهدعتیق بهنام ”ترجمۀ هفتادتنان“ (Septuagint) وجود داشته است. ترجمۀ هفتادتنان در حدود ۲۰۰ سال قبل از میلاد در مصر بهدست یهودیان مقیم اسکندریه تهیه شد. رسولان مسیح از این ترجمه برای نقل قول از عهدعتیق استفاده میکردند. به همین علت، این ۹ کتاب در طول تاریخ مورد پذیرش کلیسا بوده است. پیشگامان نهضت اصلاحات، این ۹ کتاب را جزو کتب کانُنی بهحساب نیاوردند، ولی مطالعۀ آنها را خالی از فایده نمیدانند. پروتستانها این ۹ کتاب را ”آپوکریفا“ مینامند، یعنی مجهولالاصل.
كتابهایی كه حاوی زندگی و تعالیم مسیح و نوشتههای رسولان او میباشد، عهدجدید را تشكیل میدهند. عهدجدید شامل 27 جزء یا كتاب است. این كتابها كه نزد ایرانیان مجموعاً به «انجیل» معروف است، به شرح پیمان و میثاق نوینی میپردازند كه خدا با بشر بست تا او را بهواسطۀ جانفشانی عیسی مسیح بر روی صلیب، رستگاری بخشد.
پس از زنده شدن و عروج مسیح به آسمان، رسولان او پیام نجاتبخشش را به نقاط مختلف جهان میرساندند. این پیام این بود كه خدا پسر یگانه خود را به جهان فرستاد تا با مرگ خود بر صلیب و زنده شدنش، راه بخشایش گناهان انسان و رستگاری او را فراهم آورد. چندین سال پس از عروج مسیح، زمانی كه بسیاری از مردم در نقاط مختلف جهان پیام مسیح را پذیرفتند، روحالقدس رسولان را هدایت فرمود تا آنچه را كه تا آن زمان بهصورت شفاهی تعلیم میدادند، بهنگارش در آورند. بدینسان بود كه بخشهای مختلف عهدجدید به نوشته در آمد.
همانطور كه گفته شد، زندگی و تعالیم و كارهای عیسی مسیح، قسمت مهم پیام شفاهی رسولان را تشكیل میداد. از اینرو، بههنگام نوشته شدن این پیام نیز زندگی مسیح قسمت مهمی از عهدجدید را تشكیل داد. در عهدجدید، 4 كتاب به شرح زندگی و تعالیم مسیح پرداخته است. این كتابها «انجیل» نام دارند. انجیل واژهای است یونانی بهمعنی «مژده». روحالقدس چهار نفر از رسولان و پیروان برگزیده را مقرر فرمود تا زندگی عیسی مسیح را از چهار دیدگاه مختلف بهرشته تحریر در آورند. هر یك از این چهار نفر، انجیل خود را خطاب به گروه خاصی نوشتند. متی’ كتاب خود را برای مسیحیان یهودینژاد نوشت و به همین علت، در آن بر پیشگوییهایی كه در مورد مسیح در عهدعتیق آمده بود، تأكید گذارده و او را همان مسیحای موعود معرفی كرده است. مَرقُس همان مطالب را برای مسیحیان روم نوشت. بههمین علت، میبایست مطالب خود را مطابق با روحیه عملگرای رومیها مینوشت و از بیان نكات فلسفی اجتناب میورزید. لوقا با هدایت روحالقدس انجیل خود را برای یونانیهای فلسفهدوست نوشت و از این جهت تأكید زیادی بر تعالیم مسیح گذاشت. یوحنا نیز انجیل خود را برای تمام مسیحیانی نوشت كه مشتاِ بودند شخصیت و هویت واقعی مسیح را از پس پرده ظاهری جسم او بشناسند. از اینرو، او بر بخشهایی از زندگی و تعالیم مسیح را تأكید میگذارد كه الوهیت و پسر خدا بودن او را نشان میدهند.
بسیاری از وقایع زندگی مسیح و تعالیم او در هر 4 انجیل نقل شدهاند، اما در بعضی از انجیلها این مطالب با تفصیل كمتر یا بیشتر آمدهاند. برخی وقایع نیز منحصراً در یك انجیل ذكر شده است. برای مثال، شرح تولد یحیی تعمیددهنده فقط در انجیل لوقا آمده است. یا موعظه بالای كوه مسیح، در انجیلهای متی و لوقا نوشته شده، اما لوقا آن را بهصورت خلاصهتر ضبط كرده است. نهایتاً وقتی مطالب هر چهار انجیل را كنار هم میگذاریم، شرح كاملی از زندگی و تعالیم مسیح بهدست میآوریم. به این ترتیب، در ضمن اینكه هر یك از این انجیلها هدف اولیه خود را در میان خوانندگان و مخاطبین نخستینِ در آن روزگار عملی میساختند، برای دورههای بعدی نیز تصویر تمامقدی از عیسی مسیحِ نجاتدهنده بهدست میدهند. نتیجه آنكه انجیل یعنی مژده رستگاری انسان یكی است، اما چهار نفر تحت الهام الهی آن را نگاشتند.
پنجمین كتابِ عهدجدید «اعمال رسولان» نام دارد. در این كتاب، چگونگی گسترش تدریجی پیام مسیح از اورشلیم تا سرزمینهای مجاور، و از آنجا تا قلب امپراطوری روم،بهاختصار تشریحشده است.
21 جزء بعدی عهدجدید را «رساله» مینامند. این رسالهها نامههایی هستند كه پولس و پطرس و چند رسول دیگرِ مسیح به كلیساهای مختلف نوشتهاند تا آنها را راهنمایی كنند و مشكلاتشان را برطرف نمایند.
آخرین كتاب عهدجدید، «مكاشفۀ یوحنای رسول» نام دارد. این كتاب شرح رؤیایی است كه خدا به یوحنا نشان داد تا مسیحیان را از امور آینده آگاه سازد. گرچه در این كتاب از تصاویر فوِبشری بسیاری استفاده شده است، اما پیام اصلی آن این است كه در نهایت، شیطان و نیروهایش مغلوب خواهند شد و ملكوت و فرمانروایی خدا بر عالم هستی برقرار خواهد گردید.
نگارش عهدجدید از حدود سال 50 میلادی آغاز شد. طبق نظر محققین، نخستین جزئی از عهدجدید كه نوشته شد، احتمالاً رساله اول پولس رسول به كلیسای تسالونیكی (واقع در یونان امروز) است. آخرین كتاب عهدجدید، یعنی مكاشفۀ یوحنا نیز احتمالاً در حدود سال 90 میلادی نوشته شده است. به این ترتیب، نگارش عهدجدید حدود 40 سال بهطول انجامیده است.
کتابمقدس فقط وحی مُنزَل به یك نبی نیست كه در گوشه خانهاش نوشته شده باشد. برای مثال، وقتی خدا وحییی بر موسی نازل میكرد و با او سخن میگفت، دیگران یا شاهد ماجرا بودند یا میتوانستند بازتاب آن را مشاهده كنند. هنگامیكه موسی بر فراز كوه سینا، ده فرمان را از خدا دریافت میكرد، قوم اسرائیل به چشم میدیدند كه كوه پوشیده از دود و آتش است. هیچیك از این اتفاقات و هیچیك از این وحیها در خفا رخ نمیداد و هیچیك نیز بیارتباط به وقایع معاصر نبود. بههمین دلیل، درستی یا نادرستی پیام یك نبی را میشد بهراحتی مورد تحقیق قرار داد.
بهعبارت سادهتر، میتوانیم بگوییم كه کتابمقدس فقط «حرفهای خدا به انسان» نیست؛ این كتاب علاوه بر وحیهای الهی (احكام نازله و نبوتهای انبیا)، شرح اتفاقاتی است كه «یك ملت» شاهدش بودند. بسیاری از این رویدادها در همان زمان به نوشته در میآمد. لذا مطالب کتابمقدس حالت افسانه و اسطورۀ گذشتگان را ندارد. تورات موسی شرح رخدادهایی است كه در زمان نگارش روی میداد. بلاهایی كه بر مصریان نازل گشت، باز شدنِ دریا در مقابل بنیاسرائیل، نزول احكام خدا بر موسی زمانی كه كوه سینا در آتش میسوخت و از صدای رعد به خود میلرزید، و هزاران رویداد دیگر، در مقابل چشم صدها هزار نفر از قوم اسرائیل رخ داد و نه فقط در تورات نوشته شد، بلكه سینه به سینه نیز منتقل گشت. اگر موسی در نوشتن آنها خطایی میكرد، مشایخ قوم متوجه آن میشدند.
انجیلها نیز صرفاً حاوی تعالیمِ خصوصی مسیح به شاگردانش نیست، بلكه شرح معجزاتی است كه در حضور انبوه مردم صورت میگرفت. هزاران هزار نفر بهدست او شفا یافتند و ایشان برای دهها سال، شاهد زنده بر كارها و تعالیم او شدند. نام بسیاری از آنها بهعنوان مدرك در انجیلها آمده است. نام «بارتیماؤس» به این علت در انجیل آمده چون او در زمان نگارش انجیلها زنده بود و میتوانست شهادت دهد كه عیسی بیناییاش را به او باز گردانده است. یا وقتی در انجیل میخوانیم كه شخصی بهنام شمعون قیروانی صلیب عیسی را حمل كرد، نام او به این دلیل نوشته شد تا خوانندگان بتوانند درستی ماجرا را از او تحقیق كنند. وقایع این «شهادتنامه» در خلوت رخ نداد. پولس، آن رسول برجسته و دلیر عیسی مسیح، هنگامیكه در حضور بزرگان كشوری محاكمه میشد، فرمود: «پادشاهی كه در حضور او بهدلیری سخن میگویم، از این امور مطلع است چونكه مرا یقین است كه هیچیك از این مقدمات بر او مخفی نیست، زیرا كه این امور در خلوت واقع نشد» (اعمال 26:26). مرگ و زنده شدنِ عیسی مسیح در خفا واقع نشد، بلكه در مقابل چشمان شاهدانی كه در زمان نگارش انجیلها زنده بودند.
خدا، وجود و اراده خود را از چند طریق به انسان آشكار ساخته است. خدا از راه طبیعت با انسان سخن گفته است. در طبیعت میتوان مكاشفهای را از خدا مشاهده كرد. كلام خدا در این خصوص میفرماید: «چیزهای نادیده او یعنی قوت سرمدی و الوهیتش از حین آفرینش عالم بوسیله كارهای او فهمیده و دیده میشود تا ایشان را عذری نباشد» (رومیان 1:20). باز در جای دیگری میفرماید: «آسمان جلال خدا را بیان میكند و فلك از عمل دستهایش خبر میدهد» (مزمور 19:1).
بهعلاوه، خدا از طریق وجدان انسان نیز با او سخن میگوید. انسان بهطور ذاتی از وجود خدا آگاه است. هر شخص در درون خود احساس میكند كه وجود برتری هست كه خالق همه چیز میباشد. معیارهای اخلاقی نیز گویا در وجدان انسان حك شده و او را بهسوی انجام راستی دعوت میكند. پولس رسول نیز میفرماید كه شریعت و احكام خدا حتی در دل بیدینان نیز مكتوب است و وجدان ایشان گواه است بر احكام الهی (رومیان 2:14و15).
بلی، خدا از بیرون بوسیله كائناتی كه آفریده است صحبت میكند، و از درون توسط وجدان انسان. اما آیا انسان به حقایق الهی موجود در طبیعت و به ندای وجدان خود پاسخ مثبت میدهد؟ آیا طبیعت و وجدان به تنهایی انسان را بهسوی شناخت ذات خدا و اراده او هدایت كرده است؟ واقعیت این است كه انسان با وجود دسترسی به نور تابانی كه در خلقت هست، خدا را ترك كرده و به ضد او قیام كرده است. خدا بقدر كافی برای شناساندن خود، روشنایی بخشیده است تا كسی ادعا نكند كه او بیانصاف است. اما انسان با میل خود، نور طبیعی را رد كرده و خود را به هلاكت ابدی سپرده است. پس این خدا نیست كه انسان را به جهنم میفرستد، بلكه این خود انسان است كه از خدا میخواهد او را تنها بگذارد، چون میخواهد مطابق میل خود زندگی كند. وقتی خدا با ناراحتی و بیمیلی، انسان را به حال خود وامیگذارد، جز نابودی و ارتداد و جهنم، چیزی برای او باقی نمیماند. بنابراین، طبیعت و وجدان به تنهایی نمیتوانند انسان را بهسوی خدا رهبری كنند.
مكاشفۀ كامل خدا در مسیح
از اینرو خدا بر آن شد كه خود را از طریق فرزندش عیسی مسیح به بشر آشكار سازد و او را بهسوی خود فرا خواند. كلام خدا در این زمینه توضیح داده میفرماید: «خدا در ایام قدیم، در اوقات بسیار و به راههای مختلف بوسیله پیامبران با پدران ما تكلم فرمود. ولی در این روزهای آخر بوسیله پسر خود با ما سخن گفته است» (عبرانیان 1:1و2 ترجمه جدید فارسی). خدا رستگاری انسان را از طریق فرزندش عیسی مسیح مهیا كرده است. او تنها وسیله نجات بشر از گناه و محكومیت ابدی است.
نقش کتابمقدس
اما یگانه راه برای آشنایی با پیام نجاتبخش مسیح، کتابمقدس است. در کتابمقدس است كه چهره مسیحِ نجاتدهنده آشكار شده است. از کتابمقدس است كه در مییابیم خدا جهان را آنقدر محبت نمود كه پسر یگانه خود یعنی عیسی را داد تا هر كه به او ایمان آورد هلاك نگردد، بلكه حیات جاودانی یابد. از کتابمقدس است كه درمییابیم عیسی مسیح آمد تا با مرگ خود بر صلیب، باعث شود خدا گناهان انسان را ببخشد و او را به فرزندی بپذیرد. از کتابمقدس است كه پی میبریم عیسی مسیح چهره قابل رؤیتِ خدای نادیده است و فقط اوست كه میتواند خدا را آنطور كه هست بر انسان آشكار سازد. این پیام نجات، فقط از طریق کتابمقدس آشكار میشود. بنابراین، کتابمقدس آشكاركنندۀ خاص حقایق الهی است.
پس اگر كسی میخواهد خدا را بشناسد و بداند كه خدا برای انسان و نجات او چه طرحی دارد، باید به کتابمقدس رجوع نماید. اینجاست كه اهمیت کتابمقدس بهطور كامل آشكار میشود.
کتابمقدس چگونه الهام شده است
اما حال كه به اهمیت کتابمقدس در زمینه مكاشفه الهی پی بردیم، این سؤال مطرح میشود كه خدا چگونه کتابمقدس را به انسان بخشید یا بهعبارت دیگر خدا کتابمقدس را چگونه به پیامبران الهام كرد؟ الهام چیست و چگونه صورت گرفته است؟
معنی الهام
در مورد الهام، دو آیۀ مهم در کتابمقدس هست كه آنها را در اینجا نقل قول میكنیم؛پطرس رسول در مورد الهام میفرماید: «نبوت به اراده انسان هرگز آورده نشد، بلكه مردمان به روحالقدس مجذوب شده، از جانب خدا سخن گفتند» (دوم پطرس 1:21). پولس رسول نیز میفرماید: «تمامی كتب از الهام خداست و به جهت تعلیم و تنبیه و اصلاح و تربیت در عدالت مفید است» (دوم تیموتاؤس 3:15 و 16).
كلمۀ الهام كه در اینجا بهكار رفته، در اصل به معنی «خدا دمیده» میباشد. در کتابمقدس، منظور از دم یا نَفَس خدا، همان روحالقدس است. در واقع خدا پیام خود را از طریق روحالقدس بر انبیاء دمیده است. خدا بهوسیله روحالقدس در انسان میدمد تا او با چنان دقتی سخن بگوید یا بنویسد كه حاصل كار او بهدرستی منظور خود خدا را منعكس سازد. به این ترتیب، انبیا كه نویسندگان کتابمقدس هستند، تحت نفوذ و قدرت روحالقدس كه روح خداست، قرار گرفتند. روحالقدس فكر و ذهن ایشان را در دست گرفت و سخنان خدا را در فكر ایشان قرار داد تا آن را بهرشته تحریر درآورند، بهطوری كه آن پیام مصون از خطا بماند. روحالقدس اشخاص را آنچنان در گزینش موضوع و كلمات هدایت كرده كه كلماتی كه آنان بهكار گرفتهاند، در واقع كلمات خود خدا میباشند.
از این آیات چنین نتیجه میشود كه خدا خود منشأ کتابمقدس است. روحالقدس عاملی است كه توسط آن کتابمقدس عطا شده و انسان وسیلهای است كه به هدایت روح، کتابمقدس را به رشته تحریر در آورده است.
تصور نادرست در مورد الهام
اما در اینجا نكتهای وجود دارد كه باید حتماً روشن شود. اغلب اوقات، وقتی درباره الهام و وحی سخن به میان میآید، ممكن است این تصور ایجاد شود كه نویسندگان کتابمقدس بههنگام دریافت وحی، هویت و اراده خود را از دست میدادند و تبدیل به وسیلهای بیجان در دست روح خدا میشدند و این وسیلۀ بیجان، پیام خدا را مینوشت. بهعبارت دیگر تصور میشود كه نویسندگان کتابمقدس، مانند قلمی بیجان در دست خدا بودند و خدا بدون توجه به میزان سواد و سطح درك و فرهنگ آنها، كلمات خود را به ایشان القا میكرد. اگر بخواهیم در قالب اصطلاحات امروز سخن بگوییم، میتوان گفت كه برخی تصور میكنند نویسندگان کتابمقدس ماشین تحریری بودند كه روحالقدس پیام خدا را با آن تایپ میكرد.
نقش نویسندگان
چنین تصوراتی از نحوه وحی و الهام نادرست بوده، خلاف کتابمقدس میباشد. روحالقدس بههنگام انتقال پیام خدا به ذهن نویسندگان، سواد و معلومات و قوه درك و فرهنگ ایشان را در نظر میگرفت. بهعنوان مثال وقتی روح خدا میخواست مطلبی را به نویسنده الهام كند، كلماتی بهكار نمیبرد كه نویسنده معنی یا املای آن را نداند. یا مطالبی الهام نمیكرد كه برای فرهنگ نویسنده ناآشنا یا نامأنوس باشد.
مطالب الهام شده، با خصوصیات اخلاقی، سبك نگارش و احساسات نویسنده هماهنگی داشت. در واقع انبیایی كه نویسندگان کتابمقدس هستند، پیام الهامشده را لااقل از نظر مفهوم ظاهری و كلمات كاملاً درك میكردند و سپس آن را مینوشتند. به همین دلیل، قسمتهای مختلف کتابمقدس از نظر سبك نگارش با یكدیگر تفاوت دارند. نوشتههای سلیمان حكیم با نوشتههای عاموس چوپان، و كتب پولس فیلسوف با پطرس ماهیگیر متفاوت است. اما آنچه كه مهم است این است كه تك تك كلمات نوشته شده در کتابمقدس الهام مستقیم خداوند است و هیچگونه اشتباه و خطا در آن راه ندارد.
از اینروست كه میتوان با یقین كامل اعلام كرد كه کتابمقدس تنها مرجع معتبر برای اعتقادات مسیحی است. کتابمقدس تنها وسیلهای است كه در آن پیام خدا برای نجات و رستگاری بشر مكشوف شده است. کتابمقدس قانون كامل ایمان و عمل مسیحی است.